از سخت گرفتن واقعاً خسته شدم. برای همین توی موقعیتهای مختلفی که سخت میگیرم به خودم یادآوری میکنم که سخت نگیر!
مثلاً وقتی تو تمیز بودن چیزی شک دارم به خودم یادآوری میکنم سخت نگیر!
موقع حاضر شدن و تیپ زدن به خودم یادآوری میکنم که سخت نگیر!
موقع آرایش کردن هم همینطور
توی برخورد با آدمها، یا وقتی سگ صاحبخونه بهم حمله کرد و چایی ریخت از سر تا پام باز به خودم گفتم سخت نگیر
چون واقعاً مغزم دیگع کشش سخت گرفتن سر موضوعات کوچیک رو نداره. مخصوصاً موارد وسواسی
ولی درمورد پیدا کردن کار واقعاً دیگه نمیتونم سخت نگیرم! چون واقعاً، حتماً و سریعاً نیاز به کار دارم و دیگه نمیتونم بیکاری و بیپولی رو تحمل کنم.
برام انرژی بفرستید لطفاً تا زودتر کار پیدا کنم🥺