دختری که ماه را نوشید

هیچ

توی عشق و دوست داشتن به جایی رسیدم یا شاید هم هردومون رسیدیم که ایرادهای رابطمون رو می‌بینیم، مشکلات همدیگه رو می‌بینیم، از همدیگه می‌رنجیم، بن بست‌های رابطمون رو می‌بینیم ولی انقدر بهمدیگه وابسته شدیم که نمی‌تونیم حتی فکر جدایی رو بکنیم. انگار که ماهیت و وجودمون در هم گره خورده، انگار که حس می‌کنیم اگه طرف مقابل نباشه ما هم دیگه نمی‌تونیم باشیم، حس می‌کنیم بدون همدیگه نمی‌تونیم زندگی کنیم و من هیچوقت دنبال این وابستگی نبودم و درطول سه سال و نیم رابطمون می‌تونم بگم در طول یک سال گذشته انقدر وابسته شدم درحالیکه دقیقاً این یک سال از هم از لحاظ جغرافیایی دور شدیم و تقریباً رفتیم تو لانگ دیستنس. و می‌دونم در این مدت اخیر انقدر از لحاظ شخصیتی ضعیف شدم که حس می‌کنم اگه اون نباشه شبیه ساختمون بدون ستون می‌شم، درخت بدون ریشه می‌شم، پرنده بدون بال می‌شم و فرو می‌ریزم و از بین می‌رم ولی خب ایرادات رابطمون هم قشنگ دارم می‌بینم ولی خب دوسش دارم و بهش وابسته‌ام.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۱/۱۷
بیگانه

نظرات  (۱)

من از این اتفاق با تمام وجودم میترسم. که چیزی تمام شده باشد ولی من جرات رفتن را نداشته باشم.

پاسخ:
آره واقعاً ترسناکه ولی ما هنوز حتی نمی‌تونیم مطمئن بشیم که تموم شده:)) بگیر نگیر داریم همش!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی