دختری که ماه را نوشید

هیچ

جیک تو جیک

شنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۳، ۰۲:۱۱ ب.ظ

دارم فکر می‌کنم چرا نسبت به همه آدم‌ها یکم معذبم و یکم با آدم‌ها با فاصله برخورد می‌کنم انگار که یه گارد و فاصله‌ای دارم با آدم‌ها و نمی‌تونم با آدم‌ها راحت راحت باشم و وقتی فکر می‌کنم حس می‌کنم درحال حاضر بجز خانوادم که باز خب آدم با خانوادش هم نمی‌تونه کامل راحت باشه و هرحرفی بهشون بزنه فقط با پارتنرم روی این کره خاکی راحتم و اون فاصله معذب بودن رو ندارم. وقتی به چرایی این قضیه فکر می‌کنم حس می‌کنم یکم برمی‌گرده به این موضوع که هیچوقت از بچگی هیچ کسی رو نداشتم که باهاش جیک تو جیک باشم. خواهری، دخترخاله، عمه هم‌سنی، دختر عمه‌ای...! هیچ کس. و کسایی هم که بودن سالی یکبار همو می‌دیدیم شاید هم چند سال یکبار‌. هیچوقت هیچ کس جیک تو جیکی نداشتم که حتی باهم حاضر شیم بریم عروسی‌. به لباسم نظر بده، آرایشم کنه، موهامو درست کنه. اکثر روزهامون رو باهم بگذرونیم و درمورد همه چیز باهم حرف بزنیم و باهم قد بکشیم. حس می‌کنم شاید این موضوع یکم رو این قضیه تأثیرگذار بوده.

در حال حاضر این مشکلاتی که تو ارتباط گرفتن با آدم‌ها دارم یکی از بزرگترین مشکلاتی هست که خیلی اذیتم می‌کنه و مدام براش غصه می‌خورم. این راحت ارتباط برقرار نکردنه، این اعتماد به نفس نداشتنه، این اضطراب اجتماعیه...!

شاید چرایی که برای این قضیه پیدا کردم خیلیم درست نیست نمی‌دونم!

اون روز با دوتا از صمیمی‌ترین و نزدیک‌ترین دوست‌هام که ده یازده سالیه باهم دوستیم بالاخره برای اولین بار قرار شد شب رو سه نفری باهم بمونیم و تا صبح حرف بزنیم. همه چیز داشت خوب پیش می‌رفت که باز از یه جایی به بعد حس کردم حتی توی اون جمع هم حس نفر سوم بودن دارم، حس کردم حتی با اونا هم نمی‌تونم کامل ارتباط برقرار کنم، حس کردم با اونا هم فاصله دارم. حس کردم یه جایی که اونا دارن باهم شوخی می‌کنند و می‌خندند من نمی‌تونم پا به پاشون بیام و اونجا بود که حس کردم واقعاً دیگه دلم می‌خواد بمیرم. اینا که دیگه نزدیک ترین دوستامن! اگه با اینا هم اون حس رو تجربه کنم پس دیگه این دنیا به چه دردم می‌خوره. مگه این نیست که ارتباط یکی از اصلی‌ترین مسائل تو زندگیه. واقعاً اون شب خیلی حس بدی رو تجربه کردم و واقعاً بعدش دلم می‌خواست برم تو یه اتاق قایم بشم و دیگه نه کسی رو ببینم و نه بذارم کسی منو ببینه. یکمم پی ام اس بودم و همه این احساسات رو چندبرابر بدتر تجربه می‌کردم. نمی‌دونم هیچوقت این مشکل حل می‌شه یا نه...!

باید برم پیش تراپیست ولی واقعاً الان نمی‌تونم و پولش رو ندارم. امیدوارم به زودی کار پیدا کنم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۱/۱۸
بیگانه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی