آروم باش
با تغییر فکرم می تونم احساسات متفاوتی داشته باشم. اینو دیگه الان خوب می دونم. روزها روزهای دلتنگی اند و یکمی سخت شدند. هرکسی هم به جای من بود این روزها کمی خسته می شد و کمی دلتنگ و دلش پر می کشید برای فرار. حتی شده یک فرار چند روزه.
شب ها سخت تر هم میشه. دلتنگی ها و کلافگی ها پررنگ تر میشن. ساعت خوابمم که باز بهم خورده و تا نزدیکای صبح بیدارم و با ذهنم و احساساتم کلنجار میرم. ولی با تغییر افکارم می دونم که میتونم احساسات متفاوت تری رو تجربه کنم و از اونجایی که می دونم این روزا شدیدا فرد استرسی شدم و استرس هرموضوع کوچیکی کاملا فلجم می کنه و فردا میتونه یکی از همون روزای استرس زا باشه پس از همین الان که میخوام برم بخوابم روی فکرم کار می کنم تا فردا روز پر استرس و فلج کننده ای نداشته باشم و با آرامش بیشتر کارهارو پیش ببرم.
سایه ی عزیزم صبح هر ساعتی که بیدار شدی استرس هیچ چیزی رو نداشته باش. بیدار شو و برو با زنعمو سلام علیک کن بعد که دست و صورتتو شستی یه قهوه برای خودت درست کن و صبحونتو خوب بخور بعد بیا سمت جمع کردن وسایلت. یه پادکست باز کن و آروم آروم وسایلتو جمع کن بعدشم ببین برنامه چطور پیش میره. هر طور که شد به خودت استرس و اعصاب خوردکنی نده و ملاحظه ی خودت و روحت رو بکن. مسائل رو آسون بگیر و از مسیر لذت ببر.