مشکلم خودمم
قلبم درد میکنه. از صبح هی سعی کردم با کارهای مختلف مثل مدیتیشن خودم و قلبم رو اروم کنم ولی نمیتونم. ظهر هم پشت تلفن مثل سگ پاچه دوست پسرمو گرفتم و بعدم پیام دادم لطفا این روزها وقتی میخوایم حرف بزنیم توی چت و پیام حرف بزنیم مگر اینکه خودم توی حال خوبی باشم و بخوام زنگ بزنم. اصلا نمیتونم تلفنی حرف بزنم. حوصلهم نمیکشه و بد حرف میزنم و نمیتونم کنترلش کنم.
تو این چندسال اخیر بارها وقتی توی فشارهای روانی قرار گرفتم قلبم درد گرفته ولی حس میکنم این اواخر داره ریشهدارتر میشه و وقتی قلبم درد میکنه کل دست چپم هم درد میکنه. دوست پسرمم در این مدت اخیر دچار یک فشار روانی زیادی شده بود که در نهایت منجر به پنیک اتک شد و این روزها هرروز با این پنیکها دست و پنجه نرم میکنه. نمیخوام برای منم در نهایت به این حد برسه ولی واقعا با خودم به مشکل خوردم و باید بگم مشکل پیدا کردن با خود از هر مشکل پیدا کردن دیگهای بدتره.